شهید ابراهیم هادی



دزد خوش شانس: عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به


منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که


از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد.


ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور


شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.


ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و


هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد


و آقا دزده با موتور به زمین خورد.تکه آهنی که روی زمین بود


دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن


نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد


و گفت: سوار شو! همان لحظه دزدرا به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.


کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند


و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کردو فهمید که


آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده.


ابراهیم با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و یه شغل مناسبی


برای آن آقا فراهم کرد.مقداری هم پول از خودش به آن شخص داد


و شب هم شام خورد و استراحت کردند.صبح فردا خیلی از بچه ها


به این کار ابراهیم اعتراض کردند. ابراهیم هم جواب داده بود


:مطمئن باشید اون آقا این برخورد را فراموش نمی کند


و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کار سازه.


منبع :http://old.aviny.com


[ بازدید : 299 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ جمعه 9 شهريور 1397 ] [ 22:15 ] [ خادم الحسین ]
[ ]
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]